سازمان مدیریت، سد پژوهش است
پژوهش در ایران با مشکلات و موانع بسیاری رو به روست: بودجه پژوهشی کافی نیست و به جا هزینه نمی شود، شمار پژوهشگران محدود است، نخبگان با بی مهری مواجهند و آمار خروج نخبگان هر ساله رو به افزایش است. برای به دست آوردن تصویری روشن تر از وضعیت پژوهش در ایران با دکتر رضا منصوری عضو هیات علمی دانشگاه صنعتی شریف گفتگو کرده ایم که در دولت دوم محمد خاتمی، رئیس جمهور سابق، معاون پژوهشی وزیر علوم بود.
آقای منصوری در دبستان شریعت در نزدیکی خانی آباد و میدان اعدام درس خوانده و در سال ۱۳۴۴ در دبیرستان رهنما در منیریه تهران دیپلم گرفت. همان سال در دانشکده فنی و علوم دانشگاه تهران پذیرفته شد اما به دلیل علاقه به نجوم برای ادامه تحصیل به دانشگاه وین در اتریش رفت. در سال ۱۳۵۱ دکترای فیزیک نجوم گرفت و در همان دانشگاه استخدام شد. بعد از انقلاب در اسفند سال ۱۳۵۸ به ایران برگشت و به عضویت هیات علمی دانشگاه صنعتی شریف درآمد.
آقای منصوری در مرکز نشر دانشگاهی و فرهنگستان زبان و ادب فارسی فعالیت داشته و از بنیانگذاران پژوهشگاه دانش های بنیادی(مرکز تحقیقات فیزیک نظری و ریاضیات)، مرکز تحصیلات تکمیلی در علوم پایه زنجان(IASBS) و مرکز مطالعات و همکاری های علمی بین المللی (ISMO) به حساب می آید و در این مراکز فعالیت می کند.
مجله نجوم که امسال پانزده ساله شده به صاحب امتیازی و مدیر مسئولی وی منتشر می شود. مجله فیزیک مرکز نشر دانشگاهی، مجله پژوهش فیزیک ایران (نشریه انجمن فیزیک ایران) و مجله علمی دانشگر ( نشریه مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور) به مدیر مسئولی وی منتشر می شود.
سوال: پانزده سال پیش مقاله ای نوشته بودید و در آن از وضعیت تحقیقات کشور انتقاد کرده بودید. در آن مقاله ضمن بررسی شاخص های پژوهشی کشور مثل تعداد پژوهشگران، مراکز تحقیقاتی و بودجه نتیجه گرفته بودید که وضعیت تحقیقات کشور نامناسب است. از آن زمان سال ها گذشته و اگر بخواهید همان شاخص ها را به روز کنید، تحقیقات امروز ایران در کجا ایستاده است؟
آهنگ رشد (نرخ رشد) تحقیقات ما مطلوب است. میانگین در ده سال گذشته ۲۰ درصد رشد داشته ایم. ادامه را خیلی نمی توان پیش بینی کرد. هم اکنون در حال مطالعه هستیم تا ببینیم وضعیت ما ۱۵ سال دیگر چه خواهد شد. رشد تعداد مقالات مستمر است. تعداد واحدهای پژوهشی به خصوص در دو سه سال اخیر رشد خوبی داشته البته تعداد پژوهشگران رشد چندانی نداشته است.
تعداد دانشجویان فوق لیسانس و دکترا زیاد شده اما پژوهشگر بنا به تعریفی که ما کردیم و دنیا آن را قبول دارد، کسی است که در یک مرکز پژوهشی کار می کند. دانشجویان دکتری پذیرفته اند که باید مقاله بین المللی بنویسند. البته در عرف بین الملل دانشجویان دوره دکترا وقتی که در حال نوشتن تز هستند، پژوهشگر به حساب می آیند و در بقیه دوران تحصیل پژوهشگر به حساب نمی آیند.
تعداد واحدهای پژوهشی ما آنقدر رشد نکرده که بتواند نیروی زیادی جذب کند، پس تعداد پژوهشگر ما خیلی زیاد نشده است. اگر ما به ۱۰۰ واحد پژوهشی در دو سال اخیر مجوز داده باشیم و هر کدام پنج نفر جذب کرده باشند، می شود ۵۰۰ پژوهشگر. ارقام تعداد پژوهشگران در میلیون برآورد می شود. در آمارهای رسمی تعداد پژوهشگران بین ۳۰۰ تا ۷۰۰ نفر در میلیون در تغییر است. بنابراین در جمعیت ۷۰ میلیونی، پنج هزار نفر هم اضافه بشوند، قابل ملاحظه نیست. البته هنوز دقیقا نمی دانیم چند نفر پژوهشگر داریم.
سوال. وقتی آمار پژوهشگران ما بالا نرفته، چگونه در برخی شاخص ها نظیر مقالات رشد داشته ایم، یعنی دانشگاهیان در این زمینه فعال شده اند؟
دقیقا. در سال ۱۳۷۵ از هر ۱۰۰ عضو هیات علمی سه نفر مقاله می نوشتند، در حالی که در سال گذشته میلادی از هر ۱۰۰ نفر ده نفر مقاله نوشته اند. این رشد خوبی است. منتهی مطلوب این است که هر ۱۰۰ نفر هیات علمی دانشگاهی ۱۰۰ مقاله بنویسند. ما از ایده آل فاصله داریم ولی پژوهشگران موجود ما که قبلا مقاله نمی نوشتند الان فعال شده اند.
سوال. رشد مقالات علمی به کجا رسیده و جایگاه ایران کجاست؟
تعداد مقالات مهم است اما رشد تعداد مقالات به تنهایی به معنی رشد علمی نیست. بلکه یکی از شاخص ها به حساب می آید. در ۱۴ سال گذشته مقالات به طور مستمر رشد داشته است. پیش بینی می شود رشد ۲۰ درصدی فعلی تا حداقل ده سال دیگر ادامه پیدا کند. هنوز خیلی از بخش های دانشگاهی ما در تولید علمی و نوشتاری کردن تولید علمی فعال نشده اند. فعلا تولید مقالات کشور سالانه حدود چهار هزار مقاله است.
سوال. در بقیه شاخص ها وضعیت چگونه است؟
تعداد ثبت اختراعات علمی شاخص مهمی است، اما فعلا وضعیت ما در این بخش خوب نیست. چون ثبت داخلی ما ارزش بین المللی ندارد و ثبت بین المللی هم برای محققان خیلی سخت است. البته الان پیگیری حقوقی در دست انجام است و پیش بینی می شود برای سه تا چهار سال آینده در داخل کشور ثبت بین المللی انجام بدهیم.
تعداد ثبت اختراعات سالانه در حال حاضر بین ۵ تا ۲۰ اختراع است. تعداد بسیار زیادی هستند که اختراعاتی دارند ولی نمی توانند به ثبت برسانند چون یا امکان مالی ندارند یا سازو کار قانونی آن را نمی شناسند. حدسم این است که در اواخر برنامه چهارم توسعه بخش حقوقی کشور آماده می شود تا این کار را در داخل انجام دهد. البته این کار پیچیده ای است. ما کارشناس در این زمینه نداریم. ممکن است تا چند سال ناچار شویم از کارشناسان خارجی استفاده کنیم. شاخص ارتباط دانشگاه با صنعت یکی دیگر از موارد است که در حال رشد است.
بسیاری از پژوهش های ما کاربردی است ولی مشکل در حال حاضر تجاری کردن پژوهش و به کار گرفتن نتایج پژوهش است. علتش هم این است که بخش دولتی ما خیلی علاقمند نیست و بخش خصوصی هم آنقدر رشد نکرده است. مشکل بیشتر اقتصادی است تا پژوهشی. به این معنی که وقتی اقتصاد دولتی باشد و متکی به نفت، علاقه به تحقیق هم کم می شود. ولی اگر اقتصاد آزاد شود و دیگر متکی به پول نفت نباشد قطعا پژوهش هم رشد می کند.
سوال. حدود ده سال پیش تعریف می کردید که دانشجویان یکی از کلاس های فیزیک دانشگاه صنعتی شریف با اتوبوس به ترکیه رفتند و همه ویزای تحصیلی گرفتند و از ایران رفتند، حالا این روند متوقف شده است؟
نه نشده. البته آمار درستی نداریم شاید هم بیشتر شده باشد. آن وقت یک گروه با هم می رفتند و الان در دانشگاه به خصوص دانشگاه صنعتی شریف در رشته های برق و فیزیک از همان سال اول و دوم به فکر رفتن به خارج هستند. این واقعیتی بسیار خطرناک است.
سوال. در گذشته بحث خروج نخبگان مورد توجه بیشتری قرار داشت ولی در چند سال اخیر با نوعی بی توجهی مواجه شده است به نظر شما چرا چنین اتفاقی افتاده است؟
اصطلاحی در تهران رایج است که می گویند فلانی فلان کار را سنگ کرد. مثلا فلانی کتاب را سنگ کرد. یعنی کتابی را برای ترجمه دست گرفت اما آنقدر خراب کرد که دیگر کسی رویش نمی شود آن کار را دوباره ترجمه و چاپ کند. یعنی اصلا کار انجام نشده.
ما حالا از بس نهاد ایجاد کردیم، فرار مغزها را سنگ کرده ایم. شورای نخبگان، بنیاد نخبگان، بخش نخبگان در شورای عالی انقلاب فرهنگی، صندوق حمایت از پژوهشگران به عنوان حمایت از نخبگان نمونه های آن است. ما این نهادها را ایجاد کردیم و مسئله را سنگ کرده ایم ولی خیال می کنیم با ایجاد یک نهاد مسئله را حل کرده ایم. به هیچ وجه عمیقا به مسئله نخبگان و فرار مغزها نپرداخته ایم و متاسفانه با وضعیت موجود مسئله فرار نخبگان سنگ شده و اجتماع آن را برای مدتی نادیده خواهد گرفت.
سوال. در آن دوره اعضای هیات علمی دانشگاه ها هم در فهرست فرار مغزها قرار داشتند هنوز آن روال ادامه دارد؟
از ۱۷ سال پیش که دوره دکترای علوم در ایران راه اندازی شد فارغ التحصیلان داخلی علاقه داشتند که در ایران بمانند و درصد خیلی کمی می رفتنند خارج و از هر بیست نفر ممکن بود دو سه نفر بروند خارج و یکی برنگردد. از ۱۷ سال پیش که دوره دکترای علوم در ایران راه اندازی شد فارغ التحصیلان داخلی علاقه داشتند که در ایران بمانند و درصد خیلی کمی می رفتنند خارج و از هر بیست نفر ممکن بود دو سه نفر بروند خارج و یکی برنگردد.
سوال. مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور تحقیقی با عنوان کنشگران علمی کشور انجام داده و پژوهشگران و استادان دانشگاه نسبت به وضعیت موجود ابراز نگرانی کرده و معتقدند که به عنوان متخصص از سوی مسئولان و مقامات حکومتی به بازی گرفته نمی شوند. آیا این مسئله نمی تواند روند مهاجرت را تشدید کند؟
این حرفی که پژوهشگران می زنند در واقع لایه هایی از واقعیت را بیان می کند. این که مسائلی باعث شده تا پژوهشگر از کشور زده شود و به خارج برود البته درست است. ولی لایه عمیق تری که باعث فرار افراد می شود، این است که احساس امنیت پژوهشی و علمی نمی کنند. این موضوع عمیق تر از مسائل خانوادگی و فشارهای مالی است که باعث انفجار در رفتن می شود و طرف متقاعد می شود که باید از کشور برود.
برای این که یک نخبه نمی داند در کشور چه کاره است. پژوهشگر جوانی که استخدام می شود نمی داند در ده سال دیگر اصلا جای رشد دارد. آیا می تواند تفکرات علمی خود را عملی کند، در آزمایشگاه کار بکند، کنفرانس بدهد، کتاب بخرد، پروژه داشته باشد و ده ها مسئله دیگر. اگر مثلا امسال با یکی دو میلیون پروژه ای را شروع کند آیا امکانش هست که بعدها این رقم به ۱۰۰ میلیون یا بیشتر برسد.
چون این چیزها وجود ندارد طبیعی است که پژوهشگر امیدی برای آینده علمی خودش نمی بیند، آنوقت لایه های بالاتر مثل فشارهای خانوادگی و اجتماعی حاکم می شود و غلبه می کند و تصمیم به رفتن می گیرد. این دلیل اصلی کسانی است که می روند.
سوال. هیچوقت یک تحقیق درست و حسابی انجام شده که چند نفر از افراد تحصیل کرده و نخبه در طول چند سال گذشته از کشور رفته اند؟
نه هیچوقت چنین تحقیق جدی صورت نگرفته است یا لااقل من ندیده ام. صندوق جمعیت سازمان ملل از خروج سالانه ۷۰ هزار تحصیلکرده ایرانی خبر می دهد و ما با وجود تشکیلات متعدد هیچ کاری نکرده ایم. بهترین آمار را یک گروه دانشجویی ایرانی در آمریکا تهیه کرده است. آمار دقیقی در آورده اند.
از یک میلیون ایرانی که در آمریکا هستند، درصد قابل توجهی دارای تحصیلات عالی هستند. قدر مسلم این است که مثلا در فیزیک که من اطلاع دارم و ۱۵ سال پیش آمار دقیقی در این زمینه تهیه کرده بودیم تعداد ایرانیانی که در آمریکا دکترای فیزیک دارند، دو برابر تعداد کسانی است که در داخل کشور دکترای فیزیک دارند. در شیمی این تعداد بیشتر است.
تقریبا در هر دانشگاه آمریکا یک عضو هیات علمی ایرانی است. در تمام رشته ها همینطور است. می توان گفت که به ازای هر عضو هیات علمی دانشگاه های داخل دو نفر در آمریکا هستند. این رقم در سطح جهان دو و نیم تا سه است که خیلی نگران کننده است.
سوال. به این ترتیب وضعیت کما بیش مانند گذشته است و خروج نخبگان متوقف نشده است؟
در اوایل انقلاب متوقف شد. بعد از راه اندازی دوره های دکترای داخل کشور نیز تا حدودی متوقف شد. اما از ده سال پیش دوباره موج رفتن رشد پیدا کرد و الان بسیار شدید است. شنیده ام روزانه سه تا چهار نفر برای ویزای تحصیلی به سفارت کانادا مراجعه می کنند. عمده این گروه، دانشجویان دوره دکترا هستند. اگر ۲۵۰ روز سفارت کار کند ۷۵۰ نفر در طول سال فقط از دو سه دانشگاه می روند. این آمار مربوط به دانشگاه تهران و دانشگاه صنعتی شریف است.
روزی سه نفر خیلی وحشتناک است. اکثر اینها دانشجویان زبده هستند که با دریافت پول پذیرش می گیرند. به این افراد سالی ده تا بیست هزار دلار پیشنهاد شده و طبیعی است که بروند. در رشته فیزیک دانشگاه صنعتی شریف که ما سالی ۴۰ دانشجو می پذیریم لااقل ۱۵ نفرشان نخبه بین المللی هستند. اکثر این ۱۵ نفر می روند مگر دو یا سه نفر. این وضعیت در برق، شیمی و مکانیک بدتر است. حتی کار به علوم انسانی کشیده شده است.
سوال. این روند چگونه متوقف می شود. چه اتفاقی باید بیفتد که متوقف شود؟
این مسئله در درازمدت حل می شود. تلاطم های سیاسی کشور تاثیر گذارند. انتخابات در دانشجویان تاثیر می گذارد. این را در دانشگاه صنعتی شریف بارها دیده ام. قضیه دیگر امید به زندگی علمی است. امید به پژوهش، رشد و توسعه علمی مهم است. اگر این امید را ندهیم نخبگان نمی مانند. اگر کسی احساس توان علمی دارد باید آزمایشگاه و کتابخانه، امکان رفتن به کنفرانس در اختیارش قرار بدهیم اما در این زمینه موفق نبودیم. یعنی به نخبگان توجه نکرده ایم. تصمیمات کلیشه ای می گیریم و انتظارداریم که جواب بدهد اما آدم های باهوش این را درک می کنند.
سوال. از پانزده سال پیش تا به حال که ردیفی در بودجه سالانه برای تحقیقات در نظر گرفته شده، همیشه میزان بودجه اختصاص داده شده از میزان پیش بینی شده کمتر بوده و امسال نیز بودجه تحقیقات به نصف کاهش یافته است؟
بر اساس برنامه چهارم توسعه که امسال آغاز شده باید بودجه تحقیقات در سال پایانی آن به دو و نیم درصد تولید ناخالص داخلی برسد. برای سال اول برنامه چهارم توسعه 1.2 درصد پیش بینی شده بود اما تنها 0.64 در نظر گرفته شده است. یعنی نصف بودجه که قانون پیش بینی کرده بود.
سوال. رقمی که امسال برای بخش تحقیقات در نظر گرفته شده، دقیقا چقدر است؟
هفتصد میلیارد تومان اعتبار برای سال جاری در نظر گرفته شده است. اینکه تنها 0.64 درصد تولید ناخالص ملی به تصویب رسیده، افتضاحی است که دولت پدید آورده است. آقای خاتمی نیز از این وضعیت ناراضی بود اما رئیس سازمان مدیریت و برنامه ریزی وقت در نهایت گفت که پژوهشگران پول را دور می ریزند.
نکته دوم این است که این پول چگونه توزیع می شود و به دست پژوهشگر می رسد. توزیع همین بودجه اختصاص یافته هم هیچ منطقی ندارد. ما در بودجه پژوهشی کشور هیچ منطقی نداریم جز منطق چانه زنی. هر کس می تواند با چانه زنی یک مقدار پول بگیرد. معلوم نیست که چرا بودجه دانشگاه ها ۱۸ درصد است، یک جای دیگر مثلا جهاد کشاورزی ۲۵ درصد.
به طور مثال یک مرکز تحقیقاتی سال ۱۳۸۳ فعالیت خود را آغاز کرده است و در همان سال اول توانسته ۱۲ میلیارد تومان بودجه پژوهشی بگیرد اما مرکز دیگری که همان سال تاسیس شده ۱۰۰ میلیون تومان اعتبار گرفته است. این یعنی رابطه چانی زنی. سرانه بودجه پژوهشی اعضای هیات علمی دانشگاه ها امسال ۳۵۰ هزار تومان است ولی جایی را در دستگاه های اجرایی سراغ دارم که سرانه آنها نه میلیون تومان است. چرا این طوری است. یعنی آنجا تحقیق گرانتر است و پول بیشتر می خواهد؟ ما برای علوم پایه و تحقیقات بنیادی هفت درصد هزینه می کنیم بقیه بودجه تحقیقات کاربردی و توسعه ای است.
بخش عمده تحقیقات ما برای رفع مشکلات است. در کشورهای صنعتی بودجه تحقیقات بنیادی لااقل ۲۰ درصد است. در برنامه سوم ۱۵ درصد در نظر گرفته شده بود که اجرا نشد. در برنامه چهارم هم که کسی به فکرش نیست فعلا باید منتظر باشیم که چه می شود. هشتاد درصد همین بودجه تحقیقاتی در اختیار مراکز و دستگاه های اجرایی است و کل بودجه تحقیقاتی دانشگاه ها به بیست درصد نمی رسد.
سوال. وضعیت موجود نشان می دهد که حداقل بودجه ای که برای سال اول برنامه چهارم پیش بینی شده بود محقق نشده است. آیا دلیل آن عدم اعتقاد مسئولان به تحقیقات است؟
شاید بتوان این طور تعبیر کرد. بعد از پیگیری آقای خاتمی (رئیس جمهور سابق) و محمدرضا عارف معاون اول رئیس جمهور و انتقاد آنها از عدم تخصص بودجه کافی به پژوهش آقای حمیدرضا برادران شرکا (رئیس سابق مدیریت و برنامه ریزی) رسما در دولت گفت: "پژوهشگران پول را دور می ریزند."
در مجموع دولت ها در کشور ما هنوز اعتقادی به پژوهش ندارند. شخص رئیس جمهور منظورم نیست. ایشان پیگیری کرد. ولی نتوانست مشکل را حل کند و کل بودجه تخصص یافته تنها ۶۴ درصد چیزی است که قرار بود اختصاص پیدا کند.
سوال. این یعنی سازمان مدیریت و برنامه ریزی برای برنامه ای که تهیه کرده و به تصویب مجلس هم رسیده، اهمیتی قائل نیست؟
در این دوره چهارساله به این نتیجه رسیدم که مدیران اجرایی کشور بسیار ضعیف عمل می کنند. یعنی رئیس دولت دستور می دهد اما کارشناسی در حد پائین تر از معاون وزیر به دستور رئیس دولت عمل نمی کند. کسی هم نیست که فرد مورد نظر را تنبیه کند که چرا به مصوبه هیات وزیران عمل نمی کند. سازمان مدیریت و برنامه ریزی گلوگاه برنامه ریزی کشور و ناظر بر اجرای برنامه هاست اما معاونان، مدیران و کارشناسان سازمان مدیریت و برنامه ریزی هر کاری دلشان بخواهد می کنند و کسی هم به آنها چیزی نمی گوید.
سوال. مگر قانون برنامه چهارم مصوب این سازمان نیست و کارشناسان این سازمان تصویب نکرده اند؟ مگر قرار نبود بودجه پژوهش در پایان برنامه چهارم به دو و نیم درصد تولید ناخالص داخلی برسد؟ با چه منطقی حتی بودجه ای که در برنامه آمده نصف شده است؟
آنجا که قرار است در زمینه پژوهش پز بدهند، این آمار و ارقام را مطرح می کنند اما آنجا که قرار است پول بدهند، جلویش را می گیرند. هیچ مقام اجرایی کشور هم قوه قهریه ندارد که با این روند مقابله کند. این نقطه ضعف اساسی است. اینکه کارشناس معمولی سازمان مدیریت بخشنامه و مصوبات دولت را دور می اندازد و می گوید گم کرده ام و رئیس جمهور هم نمی تواند کاری بکند، یک مشکل اساسی است. مرتب از این کارها می کنند.
من هیچوقت مدافع این موضوع نبودم که بودجه پژوهش تا این اندازه افزایش پیدا کند. از ۲۰ سال پیش مدافع این موضوع بودم که بودجه پژوهشی کشور باید افزایش پیدا کند. اما بهتر است در برنامه ها بودجه کمتری ببینیم ولی قطعی باشد تا بتوان از آن دفاع کرد. من به شدت با گنجاندن چنین رقمی به عنوان بودجه پژوهش مخالف بودم. بهتر بود یک و نیم درصد یا حتی یک درصد می گذاشتیم ولی قطعا اجرا می کردیم.
سوال. یعنی داستان تحقیقات همچنان به روال سابق است و هیچ فرقی نکرده؟
بله، بارها گفته ام که یک درصد تولید ناخالص داخلی حد آستانه است. تا زمانی که از این رقم عبور نکنیم مسائل روشن نخواهد بود. ما در سه برنامه توسعه دائم بالا و پائین می رویم و هنوز نتوانسته ایم به یک درصد برسیم.
دستگاه های اجرایی مثل وزارت علوم با سازمان مدیریت همواره با هم اختلاف داشته اند. هر کسی مواظب بود که سهم خودش از دست نرود. یعنی یک تفکر ملی وجود نداشت. مثلا وزارت نیرو در فکر این نبود که با روشی از کمک های وزرات علوم استفاده کند. یا وزارت علوم چکار کند که به نفع وزارت صنایع باشد.
جزایر منفعتی متفاوتی بود که به عنوان بخشی نگری در ایران متداول شده است. در این سالها سعی کردیم این نگاه را تغییر دهیم. یکی از اتفاقاتی که افتاد این بود که وزارتخانه های مختلف بعد از برگزاری جلسات متعدد به زبان مشترکی دست یافتند. به حدی که مثلا وزارت صنایع از وزارت علوم دفاع می کرد و یا وزارت نیرو از وزارت علوم.
سعی شد این دیدگاه منتقل شود که همه در یک کشتی نشسته ایم و باید کمک کنیم که مسائل حل شود. اما تنها جایی که این اتفاق نیفتاد، سازمان مدیریت بود. البته جلسات متعددی با آنها داشتیم. یعنی مثلا در شورای تحقیقات و فناوری، سازمان مدیریت شرکت نمی کرد. یا اگر از آنها نظر می خواستیم نظری نمی دادند یا از انجام آن خودداری می کردند. البته این مشکلات به ساختار سازمان مدیریت بر می گردد و همچنان ادامه دارد. به نظرم هیچ رئیس جمهوری موفق نخواهد شد مگر این که مسئله سازمان مدیریت را حل کند.
سوال. چطوری باید مسئله سازمان مدیریت را حل کرد؟
سازمان مدیریت، بودجه کشور را تعیین می کند و بعد از تصویب دولت بر چگونگی هزینه آن نظارت می کند. منتهی مداخله اش در حدی که تعریف شده نیست. به عبارتی هنوز کسی نمی داند که سازمان مدیریت چکاره است. مثلا ردیف های بودجه ای هر سازمان را کارشناس مربوط در آن سازمان می تواند به دلخواه خودش پس و پیش کند. یعنی اگر دستگاه های اجرایی کشور، مدیران و وزرا به ساز کارشناسان سازمان مدیریت نرقصند هیچ پولی هم نمی توانند بگیرند.
وقتی بودجه به تصویب دولت و مجلس رسید باید این بودجه در اختیار دستگاه های اجرایی قرار گیرد اما کارشناسان سازمان مدیریت دائم دخالت می کنند و هیچ مرجعی هم برای بررسی شکایت وجود ندارد. چون هیچ وقت کارشناسان سازمان مدیریت تنبیه نشده اند، به خودشان اجازه می دهند هر کاری بکنند. بخشنامه دولت را گم کنند. موافقت نامه ها را امضا نکنند یا بعد از دو سه ماه تاخیر آن را امضا کنند. نتیجه این می شود که ۵۰ درصد بودجه اختصاص داده می شود.
به نظرم مدیران ارشد کشور چون این جزئیات را نمی شناسند یا خودشان با آن درگیر نبوده اند، خیال می کنند به محض این که بودجه تصویب شد، تبدیل به پول می شود و طرف می تواند برود و بگیرد اما عملا این گونه نیست. این در واقع اسب چموشی است که کسی رامش نکرده است. اکثر وزارتخانه ها از این روند شکایت دارند فقط کسانی شاکی نیستند که توانسته اند از طریق دوستی و رفاقت پولشان را بگیرند. این پول هم همیشه کمتر از آن چیزی بوده که قرار بود بدهند.
سوال. نمونه مشخصی از این مشکلات به یاد دارید؟
آخرین موردی که در دوران مسئولیتم پیش آمد، مثال خوبی است. یک ردیف بودجه داریم که مبلغ آن ۱۱ میلیارد تومان است و مجلس آن را تصویب کرده. این پول باید بین دانشگاه ها، مراکز تحقیقاتی و انجمن ها تقسیم شود. اواسط خرداد امسال بودجه آن ابلاغ شد اما تنها سه میلیارد تومان آن. یعنی سازمان مدیریت خودسرانه بودجه ۱۱ میلیارد تومانی را به سه میلیارد تومان کاهش داده بود.
بعد از نامه نگاری های زیاد به رئیس جمهور، آقای خاتمی به سازمان مدیریت نامه نوشت که به چه مجوزی بودجه کم شده است، همان رقم مصوب را پرداخت کنید. بعد از پیگیری آقای عارف در اوایل مرداد ماه بالاخره همان یازده میلیارد تومان ابلاغ شد. در حالی که باید بودجه در فروردین ماه ابلاغ شود اما در اواسط ماه پنجم ابلاغ شد. تازه این اول کار است. باید موافقتنامه نوشته و امضا شود و پول هم تخصیص داده شود. به این ترتیب تا پول به دست انجمن های علمی و بقیه برسد، سال تمام شده است.
سوال. از زمان ابلاغ بودجه تا زمانی که پول به دست مراکز علمی و بقیه می رسد، چقدر وقت صرف می شود؟
برای امضای موافقت نامه لااقل دو ماه طول می کشد. تخصیص بودجه هم یک ماه طول می کشد تا این پول به دست وزارت علوم برسد. از آنجا نیز یک ماه طول می کشد تا به دست مرکز اصلی برسد. یعنی در خوشبینانه ترین حالت، آذر ماه پول به دست مرکز اصلی می رسد.
حالا تصور کنید مرکز مورد نظر چگونه خواهد توانست بودجه یک سال را در سه ماهه خرج کند. تصور کنید حالا یکی دارد سد می سازد با چه مشکلاتی رو به رو خواهد شد. این کشورداری نیست، شوخی است. در سال های گذشته تحقیقات به صورت پراکنده انجام می شده و هیچ گونه طرح یا برنامه ای در بعد ملی وجود نداشته است. با تصویب برنامه ای نظیر زیست فناوری و بعد از آن نانو فناوری از سوی دولت، به نظر می رسد تا حدودی اولویت های ملی در بخش تحقیقات در حال شکل گرفتن است.
اولویت ملی کلمه ای است که زیاد دستکاری شده است و خیلی مشخص نیست که مفهوم اولویت ملی چیست. اما آنچه می شود استنباط کرد حرکتی است که یک جهت تحقیقاتی دارد که دولت راسا می خواهد آن را پیش بگیرد و همه دستگاه ها از آن تبعیت می کنند.
با این تفسیر از اولویت ملی می توانیم بگوئیم که در سال های اخیر دولت اولویت های ملی متعددی را اعلام کرده است. فناوری اطلاعات (IT)، زیست فناوری (بیوتکنولوژی) و نانو فناوری نمونه های آن است.
فرق فناوری اطلاعات با دو تای دیگر این است که در فناوری اطلاعات بیشتر در ایجاد زیر ساخت ها تلاش شده ولی کار تحقیقاتی در زمینه فناوری اطلاعات انجام نشده است. تحقیقات بنیادی که اصلا صورت نگرفته. البته قول داده شده بود که اعتباراتی برای این موضوع در نظر گرفته شود اما هیچ اعتباری اختصاص پیدا نکرد.
فعالیتی هم که ما شروع کرده بودیم و سازمان مدیریت و برنامه ریزی هم موافق بود بی نتیجه رها شد چون این سازمان همکاری نکرد. به این ترتیب نتوانستیم کوچکترین گامی در بخش تحقیقات بنیادی فناوری اطلاعات برداریم. در زمینه نانوفناوری و زیست فناوری البته کارهای خوبی صورت گرفت. در آنجا گروهی متخصص را جمع کردیم و سندی هم در زمینه نانو فناوری تهیه شد. بعد هیات دولت ستاد نانو فناوری را ایجاد کرد.
آن سند کاملا کنار گذاشته شد و مجموعه فعالیت ها به آن ستاد وابسته به ریاست جمهوری سپرده شد. الان هم اعتباراتی اختصاص پیدا کرده البته نه در آن حدی که قولش را داده بودند. سازمان ها و موسساتی هم فعال شده اند. توان دانشگاه های ما در زمینه نانو بیشتر از پولی است که دولت پرداخت کرده است.
سوال. یعنی چه میزان بودجه اختصاص پیدا کرده؟
توان دانشگاه های ما با پروژه هایی که دارند دست کم دو میلیارد تومان در سال است با حدود صد پروژه. البته اینها کسانی هستند که توان این کار را دارند و قبلا کار تحقیقاتی هم انجام داده اند. پژوهشکده نانو تاسیس کرده ایم و بعضی از دانشگاه ها هم در این زمینه رشته تخصصی راه اندازی کرده اند اما آنچه توانستیم از دولت بگیریم به ۶۰۰ میلیون تومان هم نرسیده است که بین دانشگاه ها توزیع شده است.
سوال. برنامه زیست فناوری چه وضعیتی دارد؟
سند ملی زیست فناوری از قبل پیگیری می شد و بالاخره سال گذشته دولت آن را تصویب کرد و امسال سال اول اجرای این برنامه است که بر سر بودجه آن بحث وجود دارد. البته بگویم که پیش بینی بودجه زیست فناوری، نجومی است. امیدوارم که ۲۰ میلیارد تومان به دست محققان برسد، هر چند بعید می دانم.
سوال. با تشکیل دولت جدید ممکن است این پروژه های ملی تعطیل شوند؟
فکر نمی کنم. چون اینها در قالب اولویت ملی تعریف شده اند، ادامه خواهند یافت. منتهی امیدوارم در زمینه نانو انسجام بیشتری باشد.
در واقع مشکل آنجاست که خردگرایی لازم در توزیع اعتبارات وجود ندارد و بیشتر سهم خواهی است. یعنی وزیری که عضو گروه نانو هست سعی دارد سهم خودش را بیشتر کند. بررسی ها نشان می دهد که توانایی ما در زمینه نانو بسیار زیاد است و اگر درست هزینه و مدیریت کنیم در زمینه نانو فناوری حداقل در منطقه می توانیم سرآمد باشیم. شاید هم حتی در ده سال آینده در زمینه نانو فناوری یکی از کشورهای مهم باشیم.
سوال. به این ترتیب رصدخانه ملی هم یک اولویت ملی است. این پروژه در چه وضعیتی قرار دارد؟
می توان به یک معنی به آن لفظ ملی را اطلاق کرد. رصد خانه ملی که به تصویب دولت رسیده است. ۱۵ میلیارد تومان بودجه برای پنج سال در نظر گرفته شده است. این بودجه برای تجهیزات رصد خانه و تجهیزات جانبی، ساختمان و مکان یابی هزینه خواهد شد.
سوال. این رصد خانه در کجا ساخته می شود؟
چهار منطقه تعیین شده است کاشان، قم، کرمان و جنوب خراسان. الان منجمان ما در این چهار منطقه مشغول رصد کردن هستند که بعد از سه سال مشخص خواهد شد بهترین محل کدام نقطه است. با برنامه ریزی های ما سال آینده یک محل حذف می شود. دو سال بعد هم از میان سه تا یکی انتخاب خواهد شد.
سوال. این رصد خانه چه امکاناتی خواهد داشت؟
یک تلسکوپ دو متری با تجهیزات جانبی. ما هم اکنونکدر حال تعریف تلکسوپ تخصصی هستیم که با تعریف خاص ساخته خواهد شد. تعریف هایی صورت گرفته اما دقیق نیست. ما از تمام منجمان دنیا که با این نوع تلکسکوپ ها کار می کنند نظرخواهی کرده ایم. که مثلا در ده یا پانزده سال دیگر کدام پروژه نجوم مهم خواهد بود تا ما تلسکوپ خودمان را بر مبنای آن تعریف کنیم.
ما نمی خواهیم تلکسوپی باههدفی کلی بسازیم که به درد تحقیقات نخورد. اگر این تلسکوپ بخواهد در دنیا نقشی داشته باشد باید کاملا تحقیقاتی باشد و خیلی دقیق تعریف شود. البته این را هم بگویم که این تلسکوپ در مقیاس تلسکوپ های بزرگ جهانی کوچک به حساب می آید. چون تلسکوپ های ۲۰ متری هم وجود دارد. اگر می خواهیم کار جدی تحقیقاتی با آن بکنیم باید آن را درست تعریف کنیم. تا یک سال دیگر تعریف آن روشن خواهد شد و بعد از آن سراغ سازندگان تلسکوپ خواهیم رفت.
سوال. یعنی این بودجه کافی است؟
بله. تا زمانی که اولین نور از تلسکوپ گرفته شود، این بودجه کافی است. افرادی که قرار است با این تلسکوپ کار کنند اموزش های لازم را دیده اند. با این بودجه تلسکوپ ساخته می شود، ساختمان آماده می شود و اولین رصد با آن انجام بشود.